اخیراً سایت جناب هاشمی مقالهای منتشر کرد که با بههمآوردن هر چه میتوانسته است، میکوشد به امثال علامه مصباح درس بدهد که چرا طبق وظیفه عمل کردهاند و چنان حمایتهایی از دکتر احمدینژاد کردند. و نتیجه گرفتهاند که اشتباهات پسینی احمدینژاد، به خاطر حمایتهای پیشینی علامه مصباح و امثال وی است!؟! این مطنق از نظر کلامی صددرصد باطل است و چنانچه خواهیم دید، نقدی شیطانی بر قرآن و سنت حضرت رسول اعظم است. افراد پشت صحنه این مطالب موهن، هر چند مستقیماً از حمایتهای امام و امت، اسم نبردهاند، اما نمیتوان تعریض این مقاله و شبنامه اخیر به امام خامنه ای و امت اسلام را نادیده گرفت.
1. دلیل قرآنی بر ابطال منطق مقاله منتشر شده در سایت جناب هاشمی: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوینَ». اعراف 175. ای پیامبر! بر آنان بخوان ماجرای آنکه آیات خود را به او دادیم، اما خود را از آنها خارج کرد؛ آنگاه شیطان به دنبال وی برآمد و سپس از گمراهان گشت!
چرا خداوند تأکید میکند که این آیه در قرآن باشد؟ «واتل علیهم»! مسلم است که این فرد (بلعم باعورا) از سوی خدا واجد آیاتالله شده است، آن هم نه یک آیه الهی یا دو آیه! و نه مفتخر به لقب آیتالله! قطعاً خود خدا در کار برافراشتن جناب بلعم بوده است؛ چه رسد به اینکه حضرت موسی (امام زمان وقت) در نماز شبش وی را دعا کرده باشد. آیا اگر امام زمان به آن دوست اهوازی علامه مصباح گفته باشد که برخیز برای احمدینژاد دعا کن که من هم در کار دعا برای وی هستم، مشکلی با آینده خطاآلود دکتر پیش میآید؟
مطابق روایات و تفاسیر [1]، بلعم باعورا حتی دارای اسم اعظم بوده است! و مستجاب الدعوة نیز بوده است! و حضرت موسی او را بهسان مبلغی توانا برای تبلیغ دین خدا میفرستاده است. اما همین فرد، خود را از این آیاتی که بدان ملتزم بوده است، منسلخ و خارج میکند و در کمین شیطان گیر میافتد. مسلماً علت ذکر این امر در قرآن، درسهایی است که همواره برای ما دارد[2]. بر طبق منطق امثال نویسنده مقاله سایت جناب هاشمی، باید به خدا ایراد گرفت که چرا خوبیهای بلعم را نه تنها در قالب کلام به وی گفتی، بلکه به خاطر آن خوبیها، او را عملا واجد اسم اعظم نمودی! مگر خداوند نمیدانست که او دچار لغزش میشود! اگر خداوند اسم اعظم را به وی نداده بود، آیا بهتر نبود!؟!
3. دلیل عقلایی بر ابطال منطق مقاله منتشر شده در سایت جناب هاشمی: روش عقلای عالم این است که کسی را که حرف خوبی زده است و کار خوبی نیز انجام میدهد تشویق کنند. از منظر کدام یک از عقلای عالم، حمایت از افراد نیکو و نیکوکار، به بهانه احتمال اشتباهات پسینی، مذموم به حساب میآید؟ اگر از کسی احسان و نیکی دیدی، باید در برابر آن نیز به وی احسان و نیکی کنی (هل جزاء الاحسان الا الاحسان). لزوم شکرگزاری از فرد مُنعم و نیکوکار، زیربنای کلام اسلامی، عبادت و شکرگزاری از خداوند است. اگر کسی کار نیکی در حق ما کرد و ما از وی شکرگزاری نکردیم، نخست اینکه انگیزه وی برای تداوم کار نیک کم میشود؛ دوم اینکه انگیزه دیگران نیز در انجام کار نیک کم میشود؛ و سوم و از همه مهمتر اینکه دلیل این است که ما اشکال داریم نه وی. بنابراین امام رضا علیه السلام فرموده است: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»[6].
البته بلعم باعورا و زبیر، مثالهایی بودند برای ابطال ادعای نویسنده آن مقاله که به نظر میرسد تعریضی به امام خامنهای و امت وی نیز دارد، نه اینکه بخواهد دکتر احمدینژاد را به بلعم باعورا یا زبیر تشبیه کند. خداوند به همه مسوولین به ویژه آقای احمدی نژاد توفیق خدمت بیشتر عنایت کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 114؛ تفسیر نمونه، ج 7، ص 13؛ ترجمه المیزان، ج 8، ص 440.
2. امام باقر علیه السلام: «الْأَصْلُ فِی ذَلِکَ بَلْعَمُ ثُمَّ ضَرَبَهُ اللَّهُ مَثَلًا لِکُلِّ مُؤْثِرٍ هَوَاهُ عَلَى هُدَى اللَّهِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَة». بحارالأنوار، ج 13، ص 380.
3. «سَمِعْتُ شَیْخَنَا مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَرْوِی أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ مَا زَالَ الزُّبَیْرُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى أَدْرَکَ فَرْخُهُ فَنَفَاهُ عَنْ رَأْیِهِ». الخصال، شیخ صدوق، ج 1، ص 157. «وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ مَا زَالَ الزُّبَیْرُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ عَبْدُ اللَّهِ فَأَفْسَدَهُ». بحارالأنوار، ج 34، ص 2289.
4. روی عن رسول الله: «لکلّ نبیّ حوارىّ، و حوارییىّ الزبیر». شرحنهجالبلاغة، ج 1، ص 226؛ إمتاعالأسماع، ج 4، 222؛ دلائلالنبوة، ج 3، 227؛ سبلالهدى، ج 5، ص 126؛ الطبقاتالکبرى، ج 3، ص 77.
5. «إِنَّ الزُّبَیْرَ نَکَثَ بَیْعَتِی وَ قَطَعَ رَحِمِی وَ ظَاهَرَ عَلَیَّ عَدُوِّی». الکافی، ج 5، ص 53.
6. وسائلالشیعة، ج 16، ص 313؛ و نیز سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِیدِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَ شَکَرْتَ فُلَاناً فَیَقُولُ بَلْ شَکَرْتُکَ یَا رَبِّ فَیَقُولُ لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْکَرُکُمْ لِلَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنَّاسِ». کافی، ج 2، ص 99.
منبع: baharbia.blogfa.com/post-535.aspx